برنامه کامل تیم ملی در انتخابی جام جهانی؛ برانکو علیه ایران!/ اسامی سختترین حریفان ایران
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۲۷۹۷۸۱
خبرورزشی – ۱۲ راه یافته به مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر در آسیا مشخص شد و تیم ملی فوتبال ایران نیز با وجود کار سختی که داشت موفق شد با کسب رتبه اول گروه دوم در جمع این ۱۲ تیم حضور یابد. تیم های راه یافته به این مرحله به دو گروه ۶ تیمی تقسیم می شوند و پس از برگزاری بازی ها به صورت رفت و برگشت، تیم های اول و دوم هر گروه به صورت مستقیم جواز حضور در جام جهانی را کسب خواهند کرد؛ تیم های سوم دو گروه باهم بازی کرده و در یک پلی آف دیگر شانس خود را برای صعود به جام جهانی امتحان خواهند کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نحوه قرعه کشی مسابقات بر اساس سیدبندی خواهد بود که طبق جایگاه تیم ها در رنکینگ فیفا صورت می گیرد. بر این اساس، این ۱۲ تیم در ۶ سید دو تیمی تقسیم می شوند و طبق قرعه کشی، ۶ تیم از ۶ سید در یک گروه و ۶ تیم دیگر از ۶ سید در گروه دیگر قرار خواهند گرفت. کنفدراسیون فوتبال آسیا، زمان این قرعه کشی را روز اول جولای (۱۰ تیر) در کوالالامپور مالزی اعلام کرده است.
در حالی که حدود دو هفته به برگزاری این قرعه کشی و مشخص شدن حریفان ایران در راه صعود به جام جهانی ۲۰۲۲ باقی مانده، گمانه زنی ها در خصوص همگروهی های احتمالی این تیم به اوج خود رسیده است. در چنین شرایطی و بر اساس برنامه اعلام شده توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا می خواهیم برنامه بازی های تیم ملی در این دور را مورد بررسی قرار دهیم. پیش از هر چیز یک بار دیگر نگاهی می اندازیم به سیدبندی مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ در قاره آسیا:
سید یک: ژاپن – ایران
سید دو: استرالیا – کره جنوبی
سید سه: عربستان – امارات متحده عربی
سید چهار: عراق – چین
سید پنج: عمان – سوریه
سید شش: ویتنام – لبنان
به این ترتیب احتمال همگروهی تیم ملی با ۱۰ تیم مختلف در این مرحله وجود دارد و تنها تیمی که نمی تواند همگروهی ایران شود، ژاپنی است که در سید یک حضور دارد. با در نظر گرفتن تمامی احتمالات و طبق الگویی که در برگزاری چنین تورنمنت هایی کنفدراسیون فوتبال آسیا از آن استفاده می کند (گروه های ۶ تیمی – اگر بازی ها رفت و برگشت باشد)، برنامه بازی های تیم ملی در این مرحله را از نظر زمانی و با در نظر گرفتن حریفان احتمالی در ادامه مرور می کنیم: ملاقات با برانکو در ایستگاه اول
طبق این الگو تیم یک گروه (تیم ایران با توجه به اینکه در سید یک حضور دارد، تیم یک گروه خود نامیده می شود.) در اولین بازی میزبان تیم پنج گروه خواهد بود. به این ترتیب احتمال شروع بازی های انتخابی جام جهانی ۲۰۲۲ مقابل شاگردان برانکو ایوانکوویچ وجود دارد. در این سید دو تیم عمان و سوریه حضور دارند. سوریه در دور قبل تنها تیمی بود که موفق به شکستن قفل دروازه تیم ملی شد و عمان هم که با برانکو ایوانکوویچ در این دوره شگفتی ساز بود و با توجه به خاطراتی که فوتبال ایران با این سرمربی دارد، می تواند یک حریف جذاب در گام نخست باشد؛ حریفی که تیم ملی ایران با هدایت سرمربی آن در سال ۲۰۰۶ صعودی بی دردسر به جام جهانی آلمان داشت. تیم ملی در گام دوم و به فاصله کمتر از یک هفته باید مقابل تیم چهار گروه خود قرار بگیرد؛ عراق یا چین دومین حریف ایران خواهند بود؛ حریفانی که تیم ملی باید بر اساس برنامه برای رویارویی با آنها به کشورشان سفر کند. به این ترتیب برنامه دو بازی ابتدایی تیم ملی به شرح زیر خواهد بود:
۱۱ شهریور ۱۴۰۰: ایران – عمان/سوریه
۱۶ شهریور۱۴۰۰: عراق/چین – ایران اوج هیجان در ماه مهر
طبق برنامه بازی ها، تیم ملی دو بازی بعدی خود را در مهر ماه برگزار خواهد کرد؛ بازی هایی که مقابل قدرتمندترین تیم های گروه انجام خواهند شد چرا که تیم ملی باید ابتدا به عنوان میهمان به مصاف تیم شماره سه گروه خود برود؛ تیمی که یا امارات خواهد بود و یا عربستان. به این ترتیب احتمال سفر تیم ملی به عربستان در ماه مهر وجود دارد؛ البته اگر بازی ها به صورت رفت و برگشت و به میزبانی تمامی کشورها برگزار شود. در گام بعد و بازی شماره چهار، تیم ملی باید به عنوان میزبان به مصاف تیم شماره دو گروه خود برود؛ کره جنوبی یا استرالیا، یکی از حریفان ایران در این دیدار خواهند بود. با این اوصاف، هیجانی اساسی را در مهر ماه شاهد خواهیم بود که برنامه بازی های تیم ملی در آن به شرح زیر خواهد بود:
۱۵ مهر ۱۴۰۰: امارات/عربستان – ایران
۲۰ مهر ۱۴۰۰: ایران – استرالیا/کره جنوبی پایان کار با ضعیف ترین تیم گروه
یکی از بزرگترین مزایای حضور در سید یک، بازی با تیم سید شش در هفته پایانی مسابقات است. این گونه که تیم ملی آخرین بازی مرحله رفت و برگشت خود را باید با ضعیف ترین تیم گروه خود برگزار کند که در صورت گره خوردن کار و نیاز مبرم به پیروزی می تواند یک مزیت بزرگ به حساب بیاید؛ یکی از دو تیم ویتنام و لبنان حریف ایران در بازی شماره پنج خواهند بود. که در روزهای پایانی آبان ماه باید در خانه پذیرای ملی پوشان کشورمان باشند.
با توجه به توضیحات فوق برنامه کامل بازی های تیم ملی در دور انتخابی جام جهانی به شرح زیر خواهد بود:
دور رفت:
۱۱ شهریور ۱۴۰۰: ایران – عمان/سوریه
۱۶ شهریور ۱۴۰۰: عراق/چین – ایران
۱۵ مهر ۱۴۰۰: امارات/عربستان – ایران
۲۰ مهر ۱۴۰۰: ایران – استرالیا/کره جنوبی
۲۰ آبان ۱۴۰۰: ویتنام/لبنان – ایران
دور برگشت:
۲۵ آبان ۱۴۰۰: سوریه/عمان – ایران
۷ بهمن ۱۴۰۰: ایران – عراق/چین
۱۲ بهمن ۱۴۰۰: ایران – امارات/عربستان
۴ فروردین ۱۴۰۱: کره جنوبی/ استرالیا – ایران
۹ فروردین ۱۴۰۱: ایران – ویتنام/لبنان
منبع: پارس فوتبال
کلیدواژه: تیم ملی تیم ملی خبر ویژه بازی های تیم ملی جام جهانی ۲۰۲۲ برنامه بازی ها رفت و برگشت تیم ملی تیم ملی کره جنوبی قرعه کشی گروه خود مهر ۱۴۰۰ سید یک تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۲۷۹۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تقلب و تقلای پادشاهان عریان لیبرال دموکراسی
قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیساینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پساـحقیقت» در قرن ۲۱ سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، شهاب اسفندیاری در یادداشتی نوشت: سازمان رسانهای بیبیسی را نباید صرفاً با سرویس جهانی آن اشتباه گرفت. گاهی در ایران حتی بخش فارسی بیبیسی را که جزو کوچکی از سرویس جهانی بیبیسی است با کل سازمان بیبیسی اشتباه میگیرند. سازمان بیبیسی با حدود 20 هزار کارمند و حدود 5 میلیارد پوند بودجه سالانه یک سازمان عظیم رسانهای است که بخش عمده نیروی انسانی و بودجه آن معطوف به تولیدات و شبکههای داخلی (ملی و محلی) است. تولید برنامه و پخش خبر برای مخاطبان داخلی تحت ضوابط و مقررات بسیار شدیدی است و این سازمان بهگونهای سیاستگذاری و تنظیمگری میشود که بین احزاب سیاسی اصلی متهم به سوگیری و جانبداری نشود. هرچند احزاب و گروههای دیگر همواره بیبیسی را به تبعیت از «طبقه حاکم» و «نظام دوحزبی مستقر» متهم میکنند و شواهد زیادی هم دارند.
بودجه این سازمان از محل عوارض اجباری دریافتشده از مردم تأمین میشود. علاوه بر نهاد تنظیمگر «آفکام» که بر همه رسانهها در انگلستان نظارت میکند، هیئت امنای بیبیسی که بهپیشنهاد دولت و با حکم ملکه یا پادشاه انگلستان منصوب میشوند نظارت عالیه بر عملکرد آن را بهعهده دارند و رئیس آن را تعیین میکنند. وزیر فرهنگ انگلستان و کمیسیون فرهنگی پارلمان نیز در تصویب بودجه سالانه بیبیسی و نظارت بر عملکرد آن دخیل هستند، بدین ترتیب عملکرد بیبیسی در داخل این کشور بهشدت تحت نظارت و کنترل نهادهای مختلف حاکمیت است و آن تصوری که از رعایت ضوابط حرفهای و بیطرفی در اذهان وجود دارد عمدتاً بهدلیل سازکارهای عملکرد این سازمان در داخل انگلستان است.
سرویس جهانی بیبیسی اما بهکلی داستان دیگری دارد، این سرویس که در ابتدای تأسیس «سرویس امپراطوری» نام داشت صراحتاً مأموریتی در خدمت امپراطوری بریتانیا خصوصاً در کشورهای مستعمره یا مشترک المنافع به زبان انگلیسی و به دهها زبان دیگر داشت. بودجه این سرویس تا چند سال قبل مستقیماً توسط وزارت امور خارجه انگلستان تأمین و پرداخت میشد که چندی قبل برای رفع اتهام «مهره دولت» بودن خبرنگاران آن، منبع تأمین بودجه سرویس جهانی را هم از همان عوارض عمومی قرار دادند که البته در عمل تفاوتی نداشت. با توجه به اینکه رئیس سازمان جاسوسی خارجی انگلستان (MI6) هم توسط وزیر امور خارجه تعیین میشود، در طول تاریخ همکاری و هماهنگی نزدیکی میان وزارت امور خارجه, MI6 و سرویس جهانی بیبیسی برقرار بوده است.
البته در سرویس جهانی هم برای رعایت کیفیت اطلاعرسانی و خبر طبعاً ضوابطی لااقل روی کاغذ وجود داشت و ادعای «استقلال تحریریه» مطرح بوده است، اما تاریخ سرویس جهانی بیبیسی آکنده از مصادیق و نمونههای مختلفی است که دخالت مستقیم و اعمال نظر صریح دولت انگلستان در تعیین خطمشیها و حتی محورهای تبلیغی و خبری در زمانها و موقعیتهای خاص سیاسی و دیپلماتیک را آشکار میکند، در این خصوص چند سال قبل تحقیق جامعی تحت عنوان «مهاجران و دیپلماسی» با مدیریت ماری جیلپسی و آلبان وب انجام شد که عملکرد سرویس جهانی را طی یک دوره 80ساله (از 1932 تا 2012) مورد بررسی قرار داد.
بخشی از این تحقیق را آنابل سربرنی ـ استاد سابق رسانه در دانشگاه سواز لندن ـ و معصومه طرفه ـ از پژوهشگران و کارکنان سابق بیبیسی ـ در مورد بخش فارسی سرویس جهانی بیبیسی انجام دادند. نسخه کامل پژوهش آنها در سال 2014 در انگلستان در قالب کتابی مستقل منتشر شد که اخیراً با عنوان «بیبیسی فارسی و منافع انگلیس در ایران» ترجمه و منتشر شده است. نویسندگان این کتاب ادعا دارند که تلاش کردهاند از موضعی آکادمیک و بیطرف به عملکرد بیبیسی فارسی در پنج دوره مهم از تاریخ این رسانه ـ سقوط رضاشاه، ملیشدن صنعت نفت، انقلاب اسلامی، جنگ افغانستان و وقایع 1388 ـ بپردازند. آنها با استفاده از اسناد دولتی تازه انتشاریافته در انگلستان و نیز مصاحبه با برخی کارمندان بیبیسی فارسی و برخی دیپلماتهای سابق این کشور تلاش میکنند به این پرسش بپردازند که تا چهاندازه بیبیسی فارسی در عملکرد خود مستقل بوده و چقدر تحت تأثیر سیاستهای دولت و وزارت امور خارجه انگلستان بوده است؛ پرسشی که شاید پاسخ آن برای بسیاری واضح و بدیهی باشد اما مستنداتی که آنها در این کتاب ارائه میکنند جای هرگونه تردیدی باقی نمیگذارد.
اسناد و مدارکی که در این کتاب در خصوص عملکرد بیبیسی فارسی در مقطع نهضت ملی شدن صنعت نفت ارائه شده حقیقتاً تکاندهنده است، نه از این جهت که تا پیش از نقش این رسانه در تأمین منافع انگلستان بیاطلاع بودیم بلکه از این جهت که محورهای تبلیغی که در آن زمان بهدستور مقامات دولتی و دیپلماتهای انگلستان به بیبیسی فارسی جهت تحریف حقایق و نشر اکاذیب ابلاغ میشد، بسیار شبیه محورهای تبلیغی است که در سالهای اخیر از بیبیسی فارسی شاهد بودهایم،
بهعنوان مثال در آن سالها به بیبیسی فارسی ابلاغ شده بود که به محمد مصدق بهعنوان فردی لجوج و سازشناپذیر حمله کنند که حاضر نشده است پیشنهادهای خوب انگلیس و آمریکا برای توافق در مورد نفت را بپذیرد، منافع ایران را به خطر انداخته و اقتصاد ایران را با بحران مواجه کرده و چهره ایران را در مجامع بینالمللی تخریب کرده است، این دقیقاً شبیه خط تبلیغی است که رسانههای غربی و بخشهای فارسی آنها در جریان مذاکرات هستهای علیه ایران بهراه میانداختند.
پس از کودتای 28 مرداد نیز دستورالعملی به بیبیسی فارسی داده میشود که چند محور مهم داشته است: اینکه القا شود انگلستان و بیبیسی از وقوع این کودتا اطلاع نداشتهاند؛ اینکه از لفظ «کودتا» برای این واقعه استفاده نشود و به عنوان «قیام خودجوش مردم ایران» معرفی شود؛ اینکه القا شود شوروی و حزب توده دنبال کودتا در ایران بودهاند که با این قیام ناکام ماندهاند؛ و اینکه ایران برای اقتصاد بحرانزده خود نیازمند تداوم قرارداد نفتی با انگلستان است و ملی شدن این صنعت به ضرر ایران است. عجیب اینکه بعد از 70 سال هنوز برخی مدعیان دانش و روشنفکری همچنان همان خط تبلیغ بیبیسی فارسی علیه ملی شدن صنعت نفت را تکرار میکنند و آن را به صنعت هستهای هم تعمیم میدهند.
پروفسور ارواند آبراهامیان در نقدی که بر کتاب سربرنی و طرفه در مجله علمی «مطالعات ایران» منتشر کرده تأکید میکند که در زمان ملی شدن صنعت نفت اساساً در سرویس جهانی بیبیسی ادعایی مبنی بر «گزارش عینی و بیطرفانه» وجود نداشت که پرسش آنها محل بحث باشد. او اضافه میکند که چه بسا جرج اورول نویسنده کتاب 1984 ایده «وزارت حقیقت» را از ساختمان سرویس جهانی بیبیسی در پرتلند پِلِیس لندن گرفته باشد، چرا که زمانی در همین ساختمان در بخش سرویس هند مشغول به کار بود. به عبارت دیگر دروغ گفتن، جعل کردن، تهی کردن واژهها از معنا و واژگون نمایاندن واقعیتها در «وزارت حقیقت» – آنگونه که در رمان 1984 به تصویر کشده شده – مبتنی بر تصویر ذهنی اورول از سازمان و عملکرد سرویس جهانی بیبیسی بود.
بدین ترتیب قبل از آنکه «فیکنیوز» (اخبار جعلی) و «دیس اینفو» (کژآگاهی) در عصر «رسانههای نوین» و دوران «پسا - حقیقت» در قرن 21 سکه مباحث روز اجتماعی و سیاسی شود، سرویس جهانی بیبیسی در خدمت به منافع امپراطوری ملکه مشغول تولید و نشر اخبار جعلی و کژآگاهی بود. به تعبیر پروفسور حمید دباشی اساساً «بیبیسی مادر همه اخبار جعلی بود».
یک نکته قابل توجه اینکه در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت، برخی کارکنان ایرانی بیبیسی فارسی اعتصاب کردند و حاضر نشدند در تولید و پخش اخبار جعلی و دروغ علیه مصدق و کشور خود همکاری کنند و بیبیسی ناچار شد حتی برای گویندگی اخبار از انگلیسیهایی استفاده کند که فارسی بلد بودند اما با لهجه غلیظ انگلیسی سخن میگفتند؛ همچنین از خبرنگارانی گمنام و ناشناخته برای گزارش از ایران استفاده میکردند.
آبراهامیان در نقد خود بر کتاب سربرنی و طرفه یادآوری میکند زمانی که سازمان بیبیسی میخواست یک استاد متخصص در امور ایران به نام پروفسور اِلوِل-ساتن را برای پوشش وقایع نهضت ملی شدن صنعت نفت به ایران اعزام کند، سفارت انگلستان در تهران و وزارت امور خارجه مخالفت کردند و مانع این سفر شدند چرا که او را فردی «ضد استعمار» میدانستند که ممکن است گزارشهای مثبتی نسبت به نهضت ملی شدن نفت تولید و منتشر کند.
در گزارش اخیر سرویس جهانی بیبیسی علیه ایران هم یک نکته قابل توجه، اسامی تقریباً ناشناس نویسندگان گزارش بود. یکی از نویسندگان جوانی است که در سالهای اخیر در بخش تحقیقات بیبیسی مشغول شده و دو نفر دیگر نامهای جعلی یا مستعار هستند و هیچ سابقه روزنامهنگاری از آنها موجود نیست. واقعاً چرا بیبیسی برای گزارشی با این درجه از اهمیت که ساعتها تیتر اصلی صفحه اینترنتی آن بود، از گزارشگران معروف و باسابقه خود که سالها در ایران یا غرب آسیا کار کردهاند، استفاده نکرد؟ به احتمال زیاد به این دلیل که آن خبرنگاران حاضر نیستند اعتبار حرفهای خود را برای انتشار گزارشهای جعلی و بیپایه و اساس هزینه کنند. در وقایع 1401 ایران نیز روزنامه گاردین انگلستان سلسله گزارشهایی بشدت هیجانی و احساسی علیه ایران منتشر کرد که آکنده از ادعاهای تأیید نشده از افرادی مجهولالهویه درباره تعرض و تجاوز جنسی بود. نویسنده این گزارشها خانمی جوان به نام «دیپا پارنت» بود که هیچ سابقه و تخصصی در امور ایران نداشت و آخرین فعالیت روزنامهنگاریاش در نشریه یک بنگاه معاملات ملکی در هندوستان بود.
او به همراه «غنچه حبیبی آزاد» که شاغل در شبکه سلطنتطلب «من و تو» بود، چندین گزارش علیه ایران در گاردین منتشر کردند. گاردین برخلاف ضوابط و مقررات حرفهای هویت سیاسی و وابستگی مالی حبیبی آزاد را از خوانندگان خود پنهان کرد و او را به عنوان خبرنگار مستقل معرفی کرد. همانطور که چند سال قبل در کتابی با عنوان «گزارش خاورمیانه» که در انگلستان منتشر شد اشاره کردم، در اغلب گزارشهای ضد ایران در رسانههای غربی عناصر اپوزیسیون سلطنتطلب، منافقین و سایر گروهکها نقش کلیدی ایفا میکنند.
مکس بلومنتال، خبرنگار تحقیقی مستقل هم چند سال قبل در گزارشی نشان داده بود که چگونه رسانههایی مانند گاردین و بیبیسی با استخدام خبرنگاران بینام و نشان و فاقد سابقه حرفهای، در هماهنگی با سرویسهای امنیتی برای تولید گزارشها و اخبار جعلی علیه دولتهای مستقل مانند نیکاراگوئه اقدام میکنند.
در پاسخ به این سؤال که چرا بیبیسی این گزارش را در سرویس جهانی خود و نه صرفاً بخش فارسی منتشر کرد، باید گفت که هدف این پروژه سیاسی و امنیتی قطعاً در سطح بینالمللی تعریف شده است و نه صرفاً فضای داخلی ایران. به نظر میرسد تمرکز بر تخریب سپاه پاسداران در این گزارش واکنش مستقیمی به عملیات پر افتخار «وعده صادق» و بازتاب گسترده آن در سطح بینالمللی، افتخارآفرینی این عملیات برای مسلمانان در منطقه و جهان اسلام و تقویت جایگاه منطقهای و جهانی ایران پس از این عملیات بوده است.
به نظر میرسد دولت انگلستان همچون گذشته بار دیگر سرویس جهانی بیبیسی را اجیر کرده است تا یک کارزار سیاسی علیه منافع ایران در سطح بینالمللی راهاندازی کند. تلاش برای تصویب قطعنامهها علیه ایران در مجامع بینالمللی یا وضع تحریمهای جدید علیه ایران میتواند از جمله اهداف این کارزار باشد. در این راستا باید دستگاه دیپلماسی ایران بسیار فعالتر وارد عمل شود و خصوصاً در عرصه دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی رسانهای این فضاحت بیبیسی و دولت انگلستان را در مجامع جهانی بر ملا کند.
یکی از اهداف دیگر دولتهای غربی از دنبال کردن چنین هجمه تبلیغاتی علیه ایران، تحتالشعاع قرار دادن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و نیز حملات وحشیانه پلیس در امریکا و اروپا به دانشجویان معترض در دانشگاههای این کشورهاست. البته حقیقت اینکه تمام حیثیت و ادعاهای فریبکارانه غرب در زمینه حقوق بشر، آزادی و دموکراسی - که معمولاً بهانهای برای جنگافروزی و کودتا و سرکوب ملتهای مستقل بود – طی نسلکشی در غزه و نیز وقایع اخیر دانشگاههای امریکا و اروپا فروریخته و عریان بودن «پادشاهان لیبرال دموکراسی» بر همه مردم جهان، و خصوصاً بر جوانان و نخبگان خود این کشورها که سالها در بند اسارت امپراطوری رسانهای غرب نگاه داشته شده بودند، آشکار شده است. امروز دیگر همه فهمیدهاند که آن نظام و حاکمیتی که بر کشورهای غربی مسلط است نه «لیبرال» است و نه «دموکراتیک».
این ذهنهای بیدار و دلهای پرشور و ارادههای محکم را دیگر نمیتوان با پروژههای جنگ روانی مبتنی بر جعلیات و ایرانهراسی فریب داد. ماهیت پلید، اشغالگر و جنایتکار رژیم صهیونیستی اکنون برای همه آشکار شده و شعار نابودی این رژیم اکنون در دانشگاههای امریکایی به گوش میرسد. آنچه دولتهای غربی و صهیونیستها از آن بشدت وحشت کردهاند این است که حقانیت آن شعاری که جمهوری اسلامی ایران 45 سال پای آن ایستاد اکنون در سراسر جهان درک شده است.
اکنون آشکار شده است که ایران 45 سال پیشگام آزادیخواهانهترین، عدالتطلبانهترین، انسانیترین و اخلاقیترین شعار جهان یعنی «مرگ بر اسرائیل» بوده است. از این رو است که میخواهند به چهره تابناک ایران پنجه بکشند و البته که در این تلاش مذبوحانه هم به فضل الهی مفتضحانه شکست خواهند خورد.
منبع: ایران آنلاین
انتهای پیام/